در آستان جانان
همیشه مونس ویارم پدر بود به وقت رنج غمخوارم پدر بود چو پروانه پر و بالم اگر سوخت ولی شمع شب تارم پدر بود شبم دلسوز مادر بود لیکن رفیق روز در کارم پدر بود به راهم داد جان و مال و هستی بیک عمر عاشق زارم پدر بود سفید از غم شد آن موی سیاهش جوان بودم گرفتارم پدر بود منم فرزند پدر رفته ز دستم دعایش می کنم تا زنده هستم
نوشته شده در سه شنبه 90/10/6ساعت
11:45 عصر توسط A.Ghanbari نظرات ( ) |
Design By : Pichak |