در آستان جانان
شاهی که پا را بارها بر دوش پیغمبر نهاد خولی سرش را از جفا بر روی خاکستر نهاد خوابیده خولی بر سمور ، شه خفته بر خاک تنور این سر به بالین غرور، آن سر به خاک اندر نهاد از بهر ما آن شاه دین شد خاک و خاکستر نشین تن داده گاهی بر زمین ، گاهی به نیزه سرنهاد برخولی دل آهنین ، آتش سزا بادا همین کاندر تنور آتشین ، آن مهر مُستنوُ ر نهاد (دیوان فدایی ص 456 )
نوشته شده در دوشنبه 90/9/28ساعت
2:28 عصر توسط A.Ghanbari نظرات ( ) |
Design By : Pichak |