در آستان جانان
در عزایت آسمان نیلی قباست شور محشر اندر این عالم به پاست
تا ورود کاروان اشک و آه شد زجور کوفیان در فتلگاه
رفت آه زینب از ماهی به ماه گفت با آه و فغان با نعش شاه
کای برادر جان من وی شه گلگون کفن کشته ی خونین بدن ، غر قه ی بحر محن
( مقتل فدایی مازندرانی)
نوشته شده در شنبه 90/9/19ساعت
9:7 عصر توسط A.Ghanbari نظرات ( یک ) |
Design By : Pichak |